1. خانه
  2. /
  3. انتشارات دیدمان
  4. /
  5. محصولات ویژه
  6. /
  7. تجزیه آمریکا

تجزیه آمریکا

تهدید قریب‌الوقوع فروپاشی ملّی ایالات متحده آمریکا

320,000 تومان
شناسه محصول: 9786226311854

موجود در انبار

دسته بندی: انتشار در نمایشگاه کتاب 99, تازه‌های نشر, محصولات ویژه
برچسب: آزادی بیان، ابتذال، اختلاف طبقاتی، استکبار، تبعیض نژادی، تجارت آزاد، تجزیه طلبی، جنگ داخلی، خودمختاری، سیاهپوستان، فدرالیسم، فروپاشی درونی، لیبرالیسم
مشخصات کتاب
نوع محصول: نسخه چاپی
نویسنده: فرنک اچ. باکلی
مترجم: روح‌الله عبدالملکی
موضوعات: بین‌الملل
نشر: دیدمان
تاریخ نشر: 1399
تعداد صفحات: 247
قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول
شابک: 9786226311854
توضیحات

از آن روزی که فریادهای استقلال‌خواهی 13 ایالت مهاجرنشین بریتانیایی آن‌سوی اقیانوس اطلس- آمریکا- در سرزمین‌های اروپایی طنین‌انداز شد، بیش از 200 سال می‌گذرد. روزی که لرد نورث، نخست‌وزیر انگلستان وحشت‌زده از استقلال‌طلبی آمریکایی‌ها، رهبران اروپا را به مدد طلبید و انذار داد که: «اگر آمریکا به یک امپراتوری مستقل تبدیل شود، در نظام سیاسی دنیا انقلابی ایجاد خواهد کرد و اگر اروپا امروز از بریتانیا حمایت نکند، روزی خود را تحت سلطه آمریکا خواهد یافت.» هشدار نخست‌وزیر آن روز گوش شنوایی نیافت، چه آنکه اروپاییان همه تن چشم شده و ظهور ملتی جدید را به نظاره نشسته بودند: «ایالات متحده آمریکا». بدین‌ترتیب آمریکا متولد شد، بی‌آنکه نظم جهانی را درهم ریزد، اگرچه گویی باید زمان می‌گذشت تا اعلامیه استقلال آمریکا الهام‌بخش انقلابیون فرانسوی و استقلال‌طلبان آمریکای جنوبی شود و گفته لیپتون مورخ، برای آیندگان قابل‌فهم شود که: «هیچ قاره‌ای از پیامدهای انقلاب آمریکا مصون نمی‌ماند.»

آمریکاییان تنها کشف سرزمین خود را مدیون کریستف کلمب ایتالیایی نیستند که او بذرهای ارزشمند دیگری را برای استفاده ساکنان آتی این سرزمین بر خاک پاشید: «جسارت و بی پروایی». محصول این بذرها در زمین بکر آمریکا، ساکنان آن را جسور و بی‌پروا ساخت و علاقه‌مند آزمودن تجربه‌های جدید. از این روی بود که آمریکایی‌ها – ساکنان 13 مهاجرنشین بریتانیایی- در دورانی که سلطنت بریتانیا هنوز فروغی جاودانه داشت، بر کوس استقلال‌خواهی کوبیدند و کشوری جدید را بنیان گذاشتند. مهاجرنشین‌های شمال آمریکا اگرچه هریک دولت و قوه مقننه خاص خود را داشتند، اما حس مشترک مبارزه با بریتانیا، آنان را در کسب یک هدف متحد کرد: «استقلال». بدین‌ترتیب افزایش مالیات بهانه‌ای بود تا 55 نماینده از 12 مهاجرنشین، نخستین کنگره قاره‌ای را در فیلادلفیا تشکیل دهند.

سپتامبر 1774 بود که کنگره قاره‌ای، تجارت با انگلستان را تحریم کرد و مسوولیت مقاومت در برابر نیروی نظامی بریتانیا را به ژنرال مزرعه‌دار آمریکایی، جورج واشنگتن، سپرد؛ جنگ‌های طولانی انقلاب آغاز شده بود. در روزهایی که جورج واشنگتن، برای حفظ سرزمین‌های آمریکا می‌جنگید، توماس جفرسون، حقوقدان ویرجینیایی نیز اعلامیه استقلال ملتی که دیگر «آمریکا» نامیده می‌شدند را برای تقدیم به جورج سوم، پادشاه انگلستان آماده می‌کرد. سرانجام نیز در چهارم ژوئیه 1776 بود که نمایندگان کنگره قاره‌ای، اعلامیه‌ای را روی دست‌ها بالا گرفتند و فریاد شادی سردادند که: «ما آمریکایی هستیم.»

این رخداد، اما حیرت رهبران اروپایی را موجب شد و آن‌ها صدای ضعیف جورج سوم را شنیدند که می‌گفت: «اگر خیانت آن‌ها پابگیرد مصیبت زیادی از آن برخواهدخاست.» اما خیانت نهایی به انگلستان را نه مهاجرنشین‌ها که فرانسوی‌ها به نمایش گذاشتند، آن هنگام که درپی جنگ‌های هفت‌ساله استقلال، مهاجرنشین‌های آمریکایی با کمک‌های دریایی و مالی فرانسه، بریتانیا را شکست دادند و پرچم آمریکای متحد را در سال 1781 به اهتزاز درآوردند؛ دستاوردی بزرگ که الکساندر همیلتون، حقوقدان نیویورکی را که در سال‌های جنگ به عنوان دستیار جورج واشنگتن ایفای نقش می‌کرد واداشت در نامه‌ای به یکی از دوستانش بنویسد: «دوست عزیز من! صلح، افق تازه‌ای را گشوده است. غایت آن است که از استقلالمان موهبتی بسازیم.»

تب تند استقلال‌خواهی که فرونشست، نوبت به حکومتداری رسیده بود و اینچنین بود که نمایندگان 13 ایالت باردیگر در فیلادلفیا جمع شدند تا ساختار حکومت آینده آمریکا را طرح بریزند. این مردم اکنون مجبور به تن دادن به «شر لازمی» به نام حکومت بودند. آن‌ها که تجربه حکومت‌های سلطنتی اروپا را در ذهن داشتند، اکنون طرحی نو می‌خواستند اگرچه میراث حکومت انتخابی بریتانیا را نیز با خود به این سوی آب‌ها آورده بودند، چه آنکه آمریکایی‌ها آن هنگام که رأی به تشکیل کنگره قاره‌ای متشکل از 13 ایالت می‌دادند، آموزه‌های «ماگناکارتا» را در ذهن داشتند؛ فرمانی که پادشاه انگلستان 500 سال قبل، مبتنی برآن سلطنت مشروطه را پذیرفته بود. واهمه ملت جدید از شکل‌گیری حکومتی مطلقه، آنان را به سمت کنفدراسیون هدایت کرد اگرچه حتی پذیرش کنفدراسیون نیز در ابتدا با مقاومت چند ایالت همراه شد و در نهایت سال 1781 بود که ایالت مریلند به عنوان آخرین ایالت ساختار حکومتی، کنفدراسیون را پذیرفت، ساختاری که در آن خودمختاری ایالات حفظ می‌شد و 13 قانون اساسی در 13 ایالت حکم می‌راند. اما اتحاد ایالات پایدار نماند.

سال ۱۸۶۱ پیرو منازعه ایالات شمال و جنوب بر سر «حمایت گرایی و تجارت آزاد» و پیروزی آبراهام لینکلن در انتخابات ریاست جمهوری که طرفدار حمایت از تولید داخلی بود، کارولینای جنوبی بلافاصله پس از تحلیف لینکلن اعلام استقلال کرد و طولی نکشید که ۱۰ ایالت دیگر نیز به آن پیوستند و «ایالات هم پیمان امریکا»CSA) ۵) را تشکیل دادند. لینکلن علیه این ایالات اعلان جنگ کرد و پس از چهار سال و به قیمت جان حدود ۸۵۰ هزار امریکایی، این جنگ با پیروزی لشکر لینکلن به پایان رسید، «ایالات هم پیمان امریکا» که در دوره چهار ساله جنگ داخلی «جفرسون دیویس» رئیس‌جمهورش بود، منحل شد و ایالات مستقل شده، مجدداً به ایالات متحده امریکا ضمیمه شدند. با پایان جنگ داخلی و شکست پروژه تجزیه، ایده استقلال ایالات زیر خاکستر رفت، اما هرگز خاموش نشد.

نظرات (1)

1 دیدگاه برای تجزیه آمریکا

  1. 1

    کی چاپ میشه؟

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 5 =

محصولات مرتبط

فهرست