نگاهی به پروژه مدرنیزاسیون در دوره پهلوی اول
Deprecated: wp_make_content_images_responsive is از رده خارج شده است از نگارش5.5.0! بهجای آن از wp_filter_content_tags() استفاده کنید. in /home/dideman/public_html/wp-includes/functions.php on line 4779
نوسازی با سرنیزه
موجود در انبار
پایان کار سلسلهی قاجار تقریباً بدون دردسر و با یک کودتای نظامی برنامهریزیشده انجام گرفت. مرد شمارهی یک این کودتا رضاخان معروف به میرپنچ بود که تقریباً 5 سال پس از کودتا، یعنی در سال 1304، توانست با نفوذ و فشار بر مجلس، حکومت قاجار را منقرض و حکومت پهلوی را تأسیس و قانونی اعلام کند. با این حال، میتوان رضاشاه را اولین پادشاه ایران دانست که به طور جدی و البته سازمانیافته سعی در نوسازی و مدرن کردن ایران با تقلید از فرهنگ و ارزشهای غربی داشت.
بدیهی بود که سیاستهای نوسازی رضاشاه، آن هم با نمونهبرداری از کشورهای غربی، با مخالفت مردم و شخصیتهای صاحب نفوذ، به خصوص نیروهای مذهبی و روحانیون جامعهی ایران، روبهرو شد. رضاشاه، به تقلید از کمال آتاتورک در ترکیه، مذهب را سد راه پیشبرد سیاستهای نوسازی خود در جامعهی ایران میدانست و به همین دلیل، تلاش میکرد با تأسیس دادگستری جدید، سازمان اوقاف، سازمان وظیفهی عمومی و تلاش برای تغییر در پوشش ایرانیان، سیاستهای مدرن کردن ایران را اجرا کند.
رضاشاه از همان آغاز روی کار آمدن خود به فکر انسجام، نظم و نوسازی کشور بود و در این راه به شدت تحت تأثیر روشنفکران تندرو دوران مشروطه قرار داشت. تصور این افراد از نوسازی به طور کلی در یک کلمه خلاصه میشد: «سکولاریسم» یا به عبارت دیگر، جدایی دین از سیاست و پشت کردن به سنتهای گذشته.
به طور کلی، پس از نهضت مشروطه تا زمان روی کار آمدن رضاشاه، 3 نوع جریان روشنفکری در ایران وجود داشت که در نهایت منجر به پیروزی جریان منورالفکر گردید. این گروه معتقد به سکولاریسم از بالا به پایین و آن هم به وسیلهی زور بودند. رضاشاه به شدت تحت تأثیر فروغی بود. او چند دورهای هم به عنوان نخستوزیر رضاشاه فعالیتهای زیادی در راستای مبارزه با اسلام و سکولار کردن ایران داشت. کسروی نیز، که زمانی در دورهی رضاشاه منصب قضایی را بر عهده داشت، با شعار پاکدینی و پاکزبانی و ستیز با سنتها و جایگزینی دینی هماهنگ با اندیشهی سکولار، توانست به شدت رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار دهد.
علیاکبر داور و تیمورتاش در عرصهی ایجاد نظام قضایی جدید و نیز تلاش برای کشف حجاب و مبارزه با نهادهای مذهبی تلاش کردند. در این میان، شاید نقش تقیزاده بیش از دیگران باشد، زیرا وی هم متفکر و هم سیاستمدار بود و میتوانست شعار معروف خود را ـکه معتقد بود برای پیشرفت و نوسازی در ایران باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویمـ به اجرا بگذارد.
رضاشاه بیشتر یک فرماندهی نظامی بود تا یک سیاستمدار و کاملاً بدیهی است که با وجود چنین مشاوران و وزیرانی، نوسازی را در مبارزه با اسلام و روحانیت و تنها راهحل پیشرفت را غربی شدن و تقلید از آنها در تمام امور میدانست. وی، برای تحقق بخشیدن به آرمانهای خود، برنامههایی را پیش رو داشت که عمدتاً این برنامهها در راستای مبارزه با اسلام و روحانیون طرح شده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.