بررسی تطبیقی رویکرد توحیدی و اومانیستی به حقوق بشر و پیامدهای آن
Deprecated: wp_make_content_images_responsive is از رده خارج شده است از نگارش5.5.0! بهجای آن از wp_filter_content_tags() استفاده کنید. in /home/dideman/public_html/wp-includes/functions.php on line 4779
حقوق بشر؛ غربی یا اسلامی؟
موجود در انبار
امروزه بسیاری از موازین و مبانی حقوقی بشری، غربی هستند. این امر به خاطر رسیدن تمدن غرب به حد عالی از رشد و پیشرفت نیست، بلکه ناشی از گذشتۀ تلخ و تاریک غرب در زمینۀ حقوق بشر و تداوم آن وضعیت در شرایط حال میباشد. اگر این را مفروض بگیریم که احساس نیاز باعث میگردد که آدمی و به دنبال آن دولتها در پی چیزی بروند، باید گفت که احساس نیاز غربیها به مبانی و موازین حقوق بشری، ناشی از آن بود که این مبانی و آن موازین در غرب، وجود نداشت. وجود نداشتن آزادیهای مذهبی و قومی در غرب باعث انتشار اعلامیۀ حقوق بشر در فرانسه و آمریکا گردید. وقوع جنگهای متعدد و تجاوز دولتهای غربی به قلمرو یکدیگر در قرون 18 و 19، باعث به وجود آمدن حقوق و قواعدی در میان آنها در رابطه با احترام به اصل حاکمیت شد. وقوع جنگ وحشتناک جهانی اول و استفاده از گازهای سمی در آن، به رسمیت نشناختن حقوق اسرای جنگی، حمله و تجاوز به مناطق غیرنظامی و … باعث به وجود آمدن جامعۀ ملل، معاهدۀ «لوکارنو» و کنوانسیونهای چهارگانۀ «ژنو» در مورد اهمیت صلح و مذموم بودن جنگ میان آنها شد.
در واقع آنها خواستند از این راه مانع وقوع جنگی دیگر میان خود شوند. اما با این حال جنگ جهانی دوم نیز به وقوع پیوست که خود نقض گستردۀ حقوق انسانها را به دنبال داشت. این امر بار دیگر باعث گردید که آنها به دنبال طراحی و تدوین قواعد و مقرراتی برای تنظیم روابط میان خود باشند. از این رو مباحث جدیدی در حوزۀ حقوق بشر مانند محاکمه و مجازات جنایتکاران جنگی را مطرح کردند. فجایع ناشی از جنگ جهانی دوم، باعث شد که کشورهای غربی در سال 1948 م. اعلامیۀ جهانی حقوق بشر را منتشر کنند. همچنین بیتوجهی گستردۀ بلوک شرق به حقوق مدنی و سیاسی مردمان خود و بیتوجهی گستردۀ بلوک غرب به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردمان خود باعث انتشار میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گردید. غربیها به منظور تضمین رعایت حقوق بشر میان خود به صرف تدوین و طراحی قواعد و هنجارهایی در زمینۀ حقوق بشر اکتفا نکردند، بلکه آنها دست به ایجاد نهادها و رژیمهای جدیدی زدند که برخی از آنها مبتنی بر همکاریهای بین دولتی بود و برخی دیگر به ظاهر غیردولتی.
بعد از پایان جنگ سرد و وقوع جنایتهای هولناک در اروپای شرقی و حمایت دولتهای غربی از عاملان این جنایت، بار دیگر احساس نیاز کشورهای غربی به مبانی حقوق بشری برانگیخته شد و بدین خاطر نشستهای متعددی را برگزار کردند و اعلامیههای زیادی را منتشر نمودند. از موارد یاد شده، این نکته به خوبی آشکار میگردد که پیدایش و به وجود آمدن هنجارها و نهادهای حقوق بشری در غرب، معلول نقض گستردۀ حقوق بشر در میان خود کشورهای غربی بوده است و نه در جای دیگر. این در حالی است که در مکانهای دیگر مانند کشورهای مسلمان، توجه به حقوق انسانها از ابتداییترین اصول به شمار میرود و نه این که مانند غرب به آن به عنوان یک ابتکار و نوآوری نگریسته شود. به عنوان مثال در قرآن کریم و سنت معصومین، توجه به حقوق اسرای جنگی، کاملاً مطرح است. این در حالی است که در غرب تنها پس از کشتار وحشیانۀ جنگ جهانی اول، دولتهای غربی تلاش کردند که از راه کنوانسیونهای چهارگانۀ ژنو حقوق اسرای جنگی را تنظیم کنند.
آن چه امروزه باعث شده است حقوق بشر به یک مسأله تبدیل گردد، این است که غرب، حقوق بشر را که معلول فقدان آن در غرب میباشد، به عنوان ابزاری برای مداخله در کشورهای دیگر استفاده میکند. به عبارت دیگر، کشورهای غربی امروزه چنان وانمود میکنند که غرب به چنان مرحلهای از توسعه و پیشرفت تمدنی رسیده است که در آن تمامی هنجارها و موازین حقوق بشری رعایت میشود و این تنها کشورهای غیرغربی هستند که هنوز این هنجارها را رعایت نمیکنند و از این رو، غرب باید تلاش کند که رعایت حقوق بشر را به عنوان یک ارزش جهان شمول به کشورهای دیگر نیز انتقال دهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.