مروری بر نقدهای درون گفتمانی اندیشمندان غربی به لیبرالیسم
Deprecated: wp_make_content_images_responsive is از رده خارج شده است از نگارش5.5.0! بهجای آن از wp_filter_content_tags() استفاده کنید. in /home/dideman/public_html/wp-includes/functions.php on line 4779
لیبرالیسم، نقد از درون
موجود در انبار
از سال 476 میلادی و سقوط امپراتوری روم غربی بهوسیله بربرها تا سال 1453 که قسطنطنیه پایتخت امپراتوری روم شرقی بهوسیله سلطان محمد فاتح، سلطان قدرتمند عثمانی فتح شد و اسلامبول نامیده شد را در تاریخ اروپا، قرونوسطی یا عصر تاریکی مینامند، این دوره تقریباً هزارساله در اروپا مصادف است با حاکمیت ارباب کلیسا در کسوت پاپها، کاردینالها و کشیشها به نام دین بر بشر اروپایی بهجرئت میتوان گفت که در این دوران اربابان کلیسا از هیچ جنایتی به نام دین و خداوند فروگذار نکردند. در این دوره اختناق کشیشان بر همه امور جامعه از اقتصاد، سیاست و فرهنگ سیطره داشتند.
مفاسد مالی، اخلاقی و سیاسی، فحشا، قمار و روابط نامشروع، آزار جنسی کودکان، خریدوفروش بهشت و جهنم، رواج سحر و جادو، دادگاههای تفتیش عقاید، علم ستیزی، دانشمند سوزی، شکنجههای وحشیانه، تنها بخش از مفاسدی است که کشیشان و پاپها در دوران سیاه حاکمیت خود انجام دادند شاید بهدرستی بتوان این گزاره را مطرح کرد که دوران قرونوسطی با همه شاخصههای آن قابل تطبیق با دوران جاهلیت پیش از مبعث پیامبر بزرگ اسلام در جزیره العرب باشد؛ اما اروپا برای رهایی از این جاهلیت وارد دوران جاهلیت دیگری شد که میتوان آن را جاهلیت مدرن نامید.
رنسانس یا نوزایی و به دنبال آن عصر روشنگری تلاش انسان اروپایی برای فرار از دوران سیاه قرونوسطی است به دلیل خیانتها و جنایتهایی که کشیشان و پاپها در این دوران هزارساله انجام داده بودند اروپا سعی کرد در این دوران جدید تمامی نشانهها و مظاهر دینی را از جامعه محو کند. پیشرفتهای گسترده علمی در کنار تفسیر مکانیکی از جهان و حذف خداوند بهعنوان خالق جهان هستی، پوزیتیویسم، عقلانیت ابزاری و جداسازی دانش از ارزش، قرار دادن انسان و عقل خود بنیاد او بهجای خداوند (اومانیسم)، جداسازی دین از حکومت (سکولاریسم) و حذف دین از عرصه مدیریت اجتماع و در ادامه در شکل افراطی آن تلاش برای حذف دین از روح و ذهن انسان بهعنوان نماد بدبختی، تحجر، عقبماندگی و نمادهای فرا طبیعی غیرعلمی تنها بخشی از ویژگیهای دوران جدیدی بود که در اروپا آغاز شد.
انقلاب صنعتی و به دنبال آن رشد و بلوغ سرمایهداری و مکتب اصالت سود و لذت این تحولات را سرعت بخشید و اروپا را بهسرعت ازلحاظ صنعتی و نظامی از دنیا پیش انداخت، شهری شدن، خرد شدن کارگران زیر چرخدندههای ماشینآلات صنعتی، امپریالیزم و چپاول ثروتها و منابع طبیعی سایر کشورها و بهویژه در آسیا و آفریقا و جنگهای خانمانسوز بخش از تحولاتی است که بعد از قرون 14 و 15 میلادی تا قرن 20 مغرب زمین آن را تجربه کرد.
قرن 20 نیز با ابداع سلاحهای کشتارجمعی، دو جنگ جهانی و کشته شدن میلیونها انسان، ادامه پیشرفتهای صنعتی بدون توجه به ابعاد انسانی توسعه، گسترش جهانیشدن و ایدئولوژی لیبرال دموکراسی بهعنوان گفتمان غالب و رواج ارزشهای آمریکایی و غربی در سه حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ در سطح جهانی از طریق نظامیگری، ازخودبیگانگی، استفاده ابزاری و گسترده از زنان و جاذبه جنسی آنها، رواج گسترده بردهداری جنسی و تجارت جهانی سکس و فحشا از طریق شبکههای ماهوارهای و مافیای بینالمللی و میلیونها سایت پورن در شبکه جهانی اینترنت و گسترش گسترده سوءاستفاده جنسی از کودکان.
رواج گسترده مکاتب جدید الحادی مثل شیطانپرستی، برهنه گرایی (نودیسم)، همجنسگرایی و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در اروپا و آمریکا و اخیراً رواج ازدواج با حیوانات در کنار موج گسترده بیعدالتی، فقر و تبعیض جلوهها و ویژگیهایی از دوران مدرن به شمار میرود که بهجرئت میتوان گفت جاهلیتی بهمراتب گستردهتر و شدیدتر از دوران پیش از مبعث پیامبر بزرگ اسلام را در اذهان تداعی میکند.
در دهههای پایانی قرن بیستم بهقدری مشکلات و مصائب مدرنیسم به بشر غربی فشار آورد و تشدید ازخودبیگانگی و بحرانهای دورهای در نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تاروپود جامعه غرب را درهم نوردید که روشنفکران غربی بحث عبور از مدرنیسم و شروع دوران پستمدرنیسم را مطرح کردند که تلاشی بود برای غلبه بر چالشهای دوران مدرنیسم ولی خود باز ورود به چرخه معیوب دیگری بود که در صورت بسط گفتمان پستمدرنیسم در مغرب زمین و تسری آن به شرق باز چالشها و بحرانهای دورانی دیگری جهان را احاطه خواهد کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.